جدول جو
جدول جو

معنی طلسم کردن - جستجوی لغت در جدول جو

طلسم کردن
جادو کردن، افسون کردن
متضاد: طلسم شکستن، طلسم گشودن، بستن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سلام کردن
تصویر سلام کردن
درود گفتن به کسی، سلام علیک یا سلام علیکم گفتن، سلام زدن
فرهنگ فارسی عمید
درودی رساندن درود گفتن فرنافتن درود گفتن به کسی تهیت گفتن کسی را کلمه سلام را بر زبان جاری کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طلوع کردن
تصویر طلوع کردن
برآمدن بر دمیدن بر آمدن آفتاب و دیگر ستارگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مجسم کردن
تصویر مجسم کردن
بصورت جسم در آوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملزم کردن
تصویر ملزم کردن
واجب کردن بر کسی، متهم کردن، مغلوب کردن (در مباحثه و مناظره)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبسم کردن
تصویر تبسم کردن
شکر خند زدن لبخند زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تجسم کردن
تصویر تجسم کردن
Actualize, Embody
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از طلوع کردن
تصویر طلوع کردن
Dawn
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از طلاء کردن
تصویر طلاء کردن
Gild
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از طلوع کردن
تصویر طلوع کردن
aurore
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تجسم کردن
تصویر تجسم کردن
actualiser, incarner
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از طلوع کردن
تصویر طلوع کردن
dageraad breken
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تجسم کردن
تصویر تجسم کردن
realiseren, belichamen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از طلوع کردن
تصویر طلوع کردن
새벽이 오다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از طلوع کردن
تصویر طلوع کردن
उषा होना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تجسم کردن
تصویر تجسم کردن
ทำให้เป็นจริง , แสดง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تجسم کردن
تصویر تجسم کردن
mewujudkan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از طلوع کردن
تصویر طلوع کردن
fajar terbit
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تجسم کردن
تصویر تجسم کردن
materializar, encarnar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از طلوع کردن
تصویر طلوع کردن
amanecer
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از طلوع کردن
تصویر طلوع کردن
świtać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از طلوع کردن
تصویر طلوع کردن
albeggiare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تجسم کردن
تصویر تجسم کردن
concretizzare, incarnare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از طلوع کردن
تصویر طلوع کردن
amanhecer
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تجسم کردن
تصویر تجسم کردن
concretizar, encarnar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تجسم کردن
تصویر تجسم کردن
实现 , 体现
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تجسم کردن
تصویر تجسم کردن
urzeczywistniać, uosabiać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از طلوع کردن
تصویر طلوع کردن
світанок
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تجسم کردن
تصویر تجسم کردن
реалізувати , втілювати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از طلوع کردن
تصویر طلوع کردن
anbrechen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تجسم کردن
تصویر تجسم کردن
verwirklichen, verkörpern
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از طلوع کردن
تصویر طلوع کردن
рассветать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تجسم کردن
تصویر تجسم کردن
осуществить , олицетворять
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تجسم کردن
تصویر تجسم کردن
वास्तविक रूप देना , रूप देना
دیکشنری فارسی به هندی